شعر شاعري : نیلوبلاگ

ساخت وبلاگ

امکانات وب

دست دلم باز به دامان توست
منتظر جوشش احسان توست

گفت پیمبر به تو ای نور عین
جنت حق وقف محبان توست

غصه روزی نخورد هیچ کس
روزی ما دست گدایان توست

حاتم طایی شدن آسان بود
این کرم کوچکی از خوان توست

افضل الاعمال شب قدر من
گریه برای لب عطشان توست

حال مرا روضه دگرگون کند
باز گدا بی سر و سامان توست

ای گل از ساقه جدا تشنه لب
آب لبت آب بقا تشنه لب

در و گوهر از دهنت ریخته
همچو عقیق یمنت ریخته

مثل نقابی به روی قرص ماه
زلف شکن در شکنت ریخته

بر روی هر صفحه خاک بلا
عطر خوش پیرهنت ریخته

دشمن بی شرم تو دور و برت
تا که کند بی کفنت ریخته

مصحف صد پاره زینب شدی
گوشه گودال تنت ریخته

ضربه سر نیزه کجا خورد که
خون جگر از دهنت ریخته؟

ناله زهرا قتلوک حسین
وای بنی ذبحوک حسین


شعر شاعري...
ما را در سایت شعر شاعري دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohamad1396 بازدید : 18 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 19:40